چند لحظه با آرزوهای مریم نازنین پروانه ای

بــامشکــلات بیمــاران آشنــا شویــد

خانه ای بی

فکر می‌کنیم مریم نازنین پروانه‌ای اهل زاهدان را می‌شناسید، شاید کم و کوتاه اما عمیق ما برایتان از چشمان معصوم مریم گفته بودیم و شما همگی نگران حالش بودید در ادامه سفرهای استانی امروز مهمان منزل مریم نازنین بودیم و به یمن دومین روز نوروز شما را از نگرانی درمی‌آورم چون حال چشمان مریم تقریبا […]

فکر می‌کنیم مریم نازنین پروانه‌ای اهل زاهدان را می‌شناسید، شاید کم و کوتاه اما عمیق
ما برایتان از چشمان معصوم مریم گفته بودیم و شما همگی نگران حالش بودید
در ادامه سفرهای استانی امروز مهمان منزل مریم نازنین بودیم و به یمن دومین روز نوروز شما را از نگرانی درمی‌آورم چون حال چشمان مریم تقریبا خوب است.
بخشی از اقدامات درمانی او در یکی از بیمارستان‌های خصوصی تهران انجام شده‌است و بخشی دیگر انشالله بعد از تشکیل کمیسیون پزشکی صورت می‌گیرد.
اما انگشتان دست او وضعیت خوبی ندارد که به امید خدا بعد از تعطیلات عید نوروز این مورد هم انجام می‌شود. که البته بعد از گپ تلفنی روحیه‌بخش پزشک معالجش با او مشخص شد که جای نگرانی نیست.
متاسفانه اما توده‌ی بزرگی در پای او ایجاد شده‌است که درد زیادی را بابت این توده تحمل می‌کند که امیدواریم این مورد نیز به زودی برطرف خواهد شد.
تمام این چالش‌ها و مشکلات انشالله با همکاری پزشکان محترم و لطف خداوند حل خواهد شد اما امروز یک‌ نگرانی دیگری در چشمان معصوم مریم جای گرفته بود که ربطی به بیماریش نداشت او دل‌نگران وضعیت امرار معاش پدرش است که متاسفانه با وجود کهولت سن از طریق یک پراید قدیمی عاریه‌ای مخارج خانواده‌‌ را بر عهده گرفته‌است.
ما در این سفرها از این دست داستان‌ها زیاد دیده‌ایم و شما مخاطبان عزیز این روایت‌ها را بسیار شنیده‌اید اما صد حیف که مسئولانی که باید بشنوند گوش شنوا ندارند
آقای وزیر بهداشت! آقای مسئول! بیست و پنج ماه از اولین باری که درخواست ملاقات با شما داشته ام گذشته است اما در برابر این درخواست محترمانه و در مقابل دفاع از زینب عزیزم یک نوزاد سی و هفت روزه که بیمارستان‌ها حاضر به پذیرشش نشدند چه شنیدم جز توهین، تهمت و تهدید به قطع توزیع پانسمان‌ها از سوی مشاور رسانه‌ای شما
اگر این ماموریت و رسالت مقام مسئول وزارت بهداشت و درمان است که دیگر حرفی برای من نمانده‌است
فقط ای‌کاش به اندازه چندثانیه فرزند خودت را به جای بیماران ای‌بی قرار می‌دادی، در آن صورت آیا این گونه بی‌تفاوت و بی‌اعتنا بودی؟
جناب وزیر به عنوان آخرین حرف عمر چندانی به پایان عمر خدمت شما نمانده‌است ای‌کاش در این لحظه‌های آخرین اقدامی انجام می‌دادید که تصور ما از شما تغییر می‌کرد
که ردپای زیبایی از شما به جای می‌ماند
و ای‌کاش درک بهتری از تعامل در برخورد با دردمندترین بیماران جهان داشتید و در طول عمر خدمتتان روابطی پویا با انجمن‌های مردم‌نهاد برقرار می‌کردید.
مردم عزیز جملات شما برای مریم نازنین می‌تواند حال او را تغییر دهد. پس برایش بنویسید که شما عزیزان مایه دلگرمی پروانه‌ها هستید
با احترام
سید حمیدرضا هاشمی گلپایگانی

موضوعات مرتبط

با این مقاله مطالعه کنید

اخــــبار و مقــــالات مرتبــــط

بـــا مـــا همـــراه خواهـــید بـــود