امید؛ فصل پنجم پروانگی

بــامشکــلات بیمــاران آشنــا شویــد

خانه ای بی

زندگی همه ما سرشار از لحظات ماندن میان دوراهی توقف یا ادامه دادن، رها کردن یا جازدن، تسلیم شدن یا جنگیدن و لحظه های سرنوشت سازی است که حتی برای یک بار هم تجربه اش را داشته ایم. لحظه هایی که تردید ما را یک قدم به عقب و ایمان و امید دست ما را […]

زندگی همه ما سرشار از لحظات ماندن میان دوراهی توقف یا ادامه دادن، رها کردن یا جازدن، تسلیم شدن یا جنگیدن و لحظه های سرنوشت سازی است که حتی برای یک بار هم تجربه اش را داشته ایم. لحظه هایی که تردید ما را یک قدم به عقب و ایمان و امید دست ما را به سوی مسیر سبز رویاها می کشاند.
معصومه نازنین پروانه ای روزی در میان همین دوراهی قرار گرفته بود. عاقبت این پا و آن پا کردن تصمیمش را گرفت و گوش هایش، چشمانش و دستانش را به روی مسیر رویاهایش باز کرد.
معصومه جان بیست و سه ساله خوب می داند چگونه لحظه هایش را رنگ و آب بدهد تا سایه دردها را کنار بزند. این روزها برنامه او پر است از نقاشی و نوشتن تا رنگ آمیزی و هنرهای دستی
حالا که درس امشب را از این عزیز پروانه ای گرفتید، موج انرژی مثبت را به سمتش با نوشتن یک جمله هدیه کنید. که این انرژی شما می شود شعر در دفترش و رنگ در نقاشی هایش…

موضوعات مرتبط

با این مقاله مطالعه کنید

اخــــبار و مقــــالات مرتبــــط

بـــا مـــا همـــراه خواهـــید بـــود