اینجا امید را می توان لمس کرد

بــا نیاز بیماران آشنــا شویــد

خانه ای بی

حرف دل مانیا ، یک بیمار عزیز پروانه ای …

خانه‌ای ساده، دختری شیرین و مهربان، با چشمانی که برق زندگی در آن‌ها موج می‌زد… وقتی کنار فاطمه نشستیم و با او هم‌کلام شدیم، چیزی در دل‌مان تکان خورد. فاطمه با تمام زخم‌های بدن، بی‌وقفه می‌جنگد… در خانه و با همت خودش جهشی درس می‌خواند، لبخند می‌زند، و با عشق، لوگوی خانه‌ ای‌بی را برای ما کشیده بود. باید دست این دختر ناز را گرفت، بوسید و به او گفت: “خدا شما بچه‌های ای‌بی را خیلی دوست دارد…

اینجا، امید را می‌شود لمس کرد در صدای خنده‌ی فاطمه، در نگاه مادرش، و در مهربانی بی‌پایانی که بین ما رد و بدل شد.

موضوعات مرتبط

با این مقاله مطالعه کنید

اخــــبار و مقــــالات مرتبــــط

بـــا مـــا همـــراه خواهـــید بـــود