بــامشکــلات و نیاز بیمــاران آشنــا شویــد
زیر سقفی از نی و چوب، در دل داغ جنوب…
اینجا، نه فقط بیماری پروانهای جسم کودک را زخمی کرده، که فقر و محرومیت، جان خانواده را نیز میخراشد. در سفر به زهکلوت و جازموریان، به دیدار یکی از فرزندان خانهایبی رفتیم. خانهای که بیش از آنکه مأمن باشد، سایهای است بر سر تن رنجور یک کودک. نه آب سالم، نه برق پایدار، نه حتی سقفی مطمئن برای فرار از گرمای سوزان یا سرمای زمستان. ما آمدیم، دیدیم، شنیدیم… و اندوهگین برگشتیم. اما این مردم، هر روز و هر شب در همین شرایط زندگی میکنند. این روایت یک روستا نیست. روایتی است از بخشی از کشورمان که صدای مظلومیتش کمتر شنیده میشود. آیا وقت آن نرسیده که «عدالت» فقط یک واژهی زیبا روی کاغذ نباشد؟ آیا نباید صدای این خانوادهها، به گوش تصمیمگیران کشور برسد؟ ما که نماینده مردم هستیم، تلاش میکنیم این صدا را منتقل کنیم.
با احترام، با صداقت، و با امید به اینکه دلسوزی جای بیتفاوتی را بگیرد. از همه خیرین عزیزی که کنارمان هستند، سپاسگزاریم.
ما با دلگرمی شما، تا دورترین نقطه ایران هم میرویم…
پی نوشت: ویدئو مربوط به سفر استانی مدیرعامل خانه ای بی به مناطق محروم جنوب کرمان، اسفند ۱۴۰۳
بـــا مـــا همـــراه خواهـــید بـــود