پروانه ای به نام ابراهیم
ابراهیم، یکی از بیماران پروانهای بزرگسال ساکن اهواز
در سفر به خوزستان، به دیدار مردی رفتیم که درد، رفیق سالهای دورش بوده… ابراهیم، یکی از بیماران پروانهای بزرگسال ساکن اهواز، که با وجود تمام سختیها، تسلیم نشد.
ایبی، محدودیت های زیادی براش ایجاد کرده… اما ارادهش هنوز پر از جنبوجوشه. هر روز، با تنی پر از زخم و دلی پر از امید، در مغازهی کوچک لوازمالتحریریاش مشغول کاره. پشت دخل میشینه، مشتریها رو راه میندازه، جنس میچینه… و لبخند میزنه.
ابراهیم، شغلش رو دوست داره؛ چون براش فقط یه منبع درآمد نیست، بلکه نشونهای از استقلالشه، نشونهای از جنگیدن و نایستادن.
در کنارش، خانوادهای هست که حمایتش میکنن، و این خودش یه دنیا ارزش داره.
اما خیلی از بیماران مثل ابراهیم، حتی همین حد از حمایت رو هم ندارن…
بیایید یادمون نره؛ زخمها ممکنه بدن رو محدود کنن، اما روح بزرگ رو نه.
بـــا مـــا همـــراه خواهـــید بـــود