به عمل کار برآید به سخن دانی نیست!
پس از آن همه انتظار، پس از آن همه رنج و نادیده انگاشته شدن از سوی دولت یازدهم و دوازدهم، سرانجام دولت سیزدهم نیز بر سر کار آمد، اما افسوس که انتظاراتمان در دولت مردمی، انقلابی و ولایی سیزدهم نیز محقق نگشت! وقتی صحبت از کمک به بیماران پروانه ای به میان میآید خیلی ها در ابتدا مشتاق و پرانگیزه به نظر می آیند ولی افسوس پای کار که به میان می آید، خبری از آن شور و اشتیاق اولیه نیست. آقای وزیر محترم ارتباطات، روی صحبتم با شماست، راستش از شما با آن روحیه جهادی، انتظار بیشتری داشتیم. حتما می دانید که خانه ای بی، از هیچ ردیف و عنوان بودجه دولتی برخوردار نیست و تنها از طریق کمک های مردم نازنین که همواره حامی بیماران پروانه ای، بوده اند اداره می شود؟ آیا این رواست که در سال ۶۰۰تا ۸۰۰ میلیون تومان تنها هزینه ارسال پانسمان ها برای بیماران باشد، هزینه ای که می شد صرف تهیه داروهای حیاتی شود و حال آنکه خود این پانسمان ها نیز برای زنده ماندن بیماران و جلوگیری از بروز عفونت، از نان شب واجب ترند. بارها نامه فرستادیم و درخواست ملاقات دادیم ولی دریغ از پاسخ، آیا کمی حمایت از سوی سازمان خواسته گزافی است برای بیمارانی که جانشان به این پانسمان ها وابسته است، آقای وزیر محترم، آمریکا ما را تحریم میکند چون دشمن تراز اول ماست و نمی توان چیز دیگری از او انتظار داشت، اما از برادران دینی مان هرگز چنین انتظاری نداریم، آیا به ملاقات نپذیرفتن این بیماران و پاسخ ندادن به صدای رنجورشان خود نوعی تحریم محسوب نمی شود؟ و البته آتش این تحریم به مراتب سوزان تر است چرا که چنین توقعی، اگرچه از بیگانه بود اما هرگز از خودی ها نبود. هزاران بیمار پروانه ای در سراسر ایران، چشم امیدشان به این بسته هاست، قلب رنج کشیده شان را مرهمی باشید…